فهرست مطالب

چرا روزه واجب شد؟

فهرست مطالب

چراروزه واجب شد؟

□نوزادآدمی زمانی که پا به دنیا میگذارد،ازوضعیت نهایت آرامش به وضعیت سرشارازنیاز واردمی گردد.نوزادتکیه زده براریکه رحم که احتیاجاتش را از زوج وریدهای نافی ازخون مادردریافت میکند.غوطه وردرمایعی که خنکای مطبوع ومطلوبیرا برایش بطورمداوم رقم میزند.رنجی نیست.هیچ.آنچنانکه وضعیت موجودهمان وضعیت مطلوب است وهیچگونه تقلاییرا نمی انگیزد…

□به محض تولدبلافاصله ریه های خالی سخاوتمندانه پرازهوامی شوند.امابا معده خالی خیلی بسان ریه هابرخوردنمیشود.رنج گرسنگی درکناردمای ناخوشایند محیط بیرونی با نور و صدایش،فریادنوزاد را برمی انگیزد.مدام جیغ می زند،جیغ…تااینکه به آغوش مادرسپرده شده و دهان خالی اش را پراز پستان مادرمیکند،و شیری که از آن می تراود

شیرگرم از زوج سرچشمه پستانها در کنارآغوشی گرم ،بادمایی متعادل به او مقداری از آرامش از دست رفته را باز می گرداند.

□اوبه تدریج میفهمدکه مثل گذشته هرچه طلب کند بی اختیاردرآغوشش نیست،وگاه بایدانتظاربکشد.خاصه رنج ناشی از خلاموجوددرمعده کوچک اش که به گرسنگی تعبیر می شود،وبه واسطه تخلیه سریع از شیربلعیده شده مکرر تجربه میگردد،اورا می آزارد.وهرباراوباجیغ کشیدن این نیازخودرابرآورده و رنج را مرتفع میکند.

□وضعیت فعلی برای اومطلوب نیست.چراکه بجای خون آماده ای که ازبندناف بی طلب دریافت میکرد،بایدبرای خورده ای شیرکلی تعب را تحمل کند.وعجیب تراینکه چونان سلطانی که به خدمه اش فرمان دهدباهربارجیغ کشیدن،پیاله پستانهای شیردردهانش آماده خواهندبود.آنقدراین رسیدگی بموقع استکه آن مقدارتعب ناشی از فشردگی معده بنام گرسنگی را بی دلیل میابد:دوست نداردآن مقدارراهم تحمل کند.لذاگاه بی آنکه گرسنه باشدهم شیرمیمکد.آن رنج رادوست ندارد،لذامادررابه رنج می اندازدتاحدی که پستانها زخمی یامادرخسته شده ونوعی بدرفتاری را باوی بیاغازد.اینجاست که به سلطان(نوزادکوچک تمامیت خواه-توتالیتر)برمی خورد.وترس تعب کشیدن  دراومضاعف می گردد…ازفقدان شیرمیترسد.ازگرسنگی کشیدن می هراسد.تاحدبیرون زدن شیرازبینی اش بلع میکند،تاسرحدخفگی!شیررافقط برای خود میخواهد،و هرلحظه(روحیه امپریالیستی نوزاد). باخودش درشیرخواهی رقابت می ورزد،به هرکه وقفه ایجادکندکینه،باهرکه آنطرفهاپیدایش شود-دوروبرمادر-حسادت…

□معده خالی بسان کره ای خالی درمرکزوجوداوبسان گویی مولدانرژیهای منفی حرص ،حسد،کینه میگردد که ازطریق لوله متصل بدان یعنی مری به سمت بالااوج گرفته ودرسینه احساس می گردند!.

□بقول دانشمندان آنتروپوماکسیمولوژیست *روس پس از تغذیه این معده است که فرمانروای وجود،مرکزتصمیمها،افکارو هیجانات می گردد(می شوداسمش را گذاشت:gastricity!)

□اینرسی این تعب و هیجانهای منفی تولیدشده حول کره معده درسالهای بعدی نیز همراه شخص مانده،واوکلا نسبت به مقوله خوراکی همین رفتارغضب آلود رادرپیش می گیرد.

□لذا شاید بامشاهده یک انسان که مثلابه اوسیبی تعارف می شود،ورفتاری که ازخودنشان میدهد،نوع برخوردش با سیب-باشکریاغضب-اینکه سیب را پوست میگیرد یا گاز می زند،آنراچندشقه میکند؟،سرعت –که نمودریتم روانی است و درهمه انسانها وجوددارد- وحالتش حین خوردن،ولعش،تعارف کردنش…و..میتوان تصویر نسبتا کاملی از وضعیت نفسانی حال وی ترسیم کرد.نام این عمل را مثلا می شودگذاشت: chewing psychoimaging! یاتصویربرداری از روان از زاویه ی دید دوربین بلع!

درواقع به من بگوچگونه میخوری،تابه تو بگویم کیستی!!

□درعین حال با ملاحظه یک نوزادحین شیرخوردن و بررسی رفتارش برای طلب شیرشاید بشودمیزان حرص،حسد،کینه و غضب اش را درآینده برآوردکرد

□آنقدراین خوردن و تغذیه شدن مهم است و درترسیم نوارروانی آدمی و تشکیل نوارها و باندهای انرژی اش موثر، که باارزش ترین فردبرای هرفرد مادراوست،چون: اورا تغذیه کرده است.

□و تغذیه و رفتارآن آنقدرمهم است که درکتب مذهبی خطای بزرگ جدمان آدم ع را خطایی درتغذیه مثل خوردن گندم یا سیب ذکرکرده اند و نه چیزی مانندسکس! با آن همه بدی شهرت اش!

□این رفتار”حرص-ولع-حسادت-بغض-غضب” آلود ایجادشده درآدمی حول محورمعده ،متعاقب رنج گرسنگی، باندهای روانی شخص را تابع خویش میکندبه نحوی که او بعدازآن ناخودآگاه برای درخواست هرچیزی رفتاری مشابه رفتار شیرخواهی را دروهله ی اول درپیش میگیرد،و سرهرچیزی با سایرین پنجگانه ی رقابت-حرص-حسد-بغض-غضب را میورزد…

□ پنجگانه ی رقابت-حرص-حسد-بغض-غضب حتی ممکن است شی گزینی های روانی (معنوی )اوراهم تحت اشعاع قراردهد.مثلادر دعاهایش بیش ازهمه برای خودش بخواهد!…

□ماندن انرژی روانی در پنجگانه ی رقابت-حرص-حسد-بغض-غضب نوعی Fixationیا خشک شدگی آدمی درمرحله ای از رشدروانی اش محسوب می شود وآنقدرگیرکردگی وی دراین مرحله ممکن است بطول بینجامد که نوعی رفتارطبیعی تلقی شود.

گیرکردگی وی دراین مرحله روانی محتاج گشایشی است که به روان مسدود شده ی وی درمحله غذایابی و تعب آن(که ازان به نوعی comlex هم میشودیادکرد) ،اجازه حرکت و روان شدگی بدهد.وقفه و ماندگاری آدمی دراین مرحله(fixation)ممکن است سالها-سی یاچهل سال-یا تاپایان عمربپاید/نیازبه چهل سالگی

□شوک!روزه جریان مسدودانرژی روانی را که درابتدای راه فیکس گشته،مجددابرقرار می سازد و درکاستن از انرژیهای پنجگانه ی زاید ساتع شده ازمعده (پنجگانه ی رقابت-حرص-حسد-بغض-غضب) موثراست.

ولی چنان این انسداد مزمن و استعدادبازگشت به وضعیت اولیه(عود) به سبب سالها ماندگاری درآن بالاست که روزه دریک پروسه سی روزه و سالی یکبار تجویز می شود.بسان دارویی که سی روز پیاپی و سالی یکبار مادام العمربایدتکرارشود،تا بلوک روانی آدمی  درمرحله توتالیتر-امپریال غذاخواهی راکه دردوره نوزادی ایجادشده مرتفع نماید(بهتر است نام این هیجانهارا gastric emotions بگذاریم)

□رمزگشایی ازمساله ی بسیار مهمی چون “روزی” وتاکید برمقسوم بودن آن دردین می تواند به سبب ارائه راهکاری برای رها شدن از این معضل بوده باشد

□حتی میشود ریشه “جبرگرایی” را نیز دردوران شیرخوارگی و اتفاقات آن دوره جستجوکرد.زمانی که انسان صددرصدمجبور! ومحتاج است و از خودرفتارتوتالیتر- به من بده!،به من برس!، فقط من!…- نشان میدهد واینرسی این رفتارتا آینده هم دراو می ماند.به نحوی که دوست دارد:”یکجابنشیند،دستوردهدتابرایش غذابیاورند..”

□این موضوع را درنوع وعده های تغذیه ای و رفتارتغذیه ای در بهشت موعود نیز میتوان جستجوکرد:”انسان درحالیکه متکئین علی سرر است،دستش به شاخهای میوه می رسد،جویهای! شیرو عسل و انگبین جاری اند،وتوسط خدمتکارانی پذیرایی میگردد”.

تضمین شده که اغذیه فراوان(جوی شیر!)،دردسترس،و فاسدنشدنی است.حتی طعمش نیز تغییرنمیابد! و نگرانی ازعادی شدن طعمها نیزبی مورداست! لذاهیچ بابی وبهانه ای برای بروز پنجگانه ی رقابت-حرص-حسد-بغض-غضب باقی نمی ماند

□روزه ساختارروانی شکل گرفته شده یا مبتنی بررابطه” تغذیه شونده-تغذیه کننده” را درهم می ریزد تا گره کورحرکت روانی انسان، به راه حرکتش به آسمانی فراتراز آسمان صرفا روزی بخش اول! گشوده شود

فلسفه اطعام به عنوان کفاره!گناهان ،یا رفتارتغذیه ای اطعام درمراسم های مذهبی نیز به همین موضوع می تواند مربوط باشد.به عنوان علاج خلاصی ازین complex

*انتروپوماکسیمولوژی=بررسی راههایی برای رساندن انسان به اوج

باآرزوی قبولی روزه(اثر روزه)

دکترمحمدرادگودرزی

(باتشکرازدکترآذردخت مفیدی و دکترشروین وکیلی که بن مایه بحث را وامدارمطالبی از ایشان هستم)