از جمله حوادثي كه در قرآن ذكر آن رفته و كمي سوال برانگيز است، ماجراي دعواي يكي از طرفداران حضرت موسي (ع) با يكي از مخالفين اش (كه از او به ” قبطي” ياد شده) مي باشد، كه ظاهرا به مداخله ي حضرت موسي (ع) و مرگ آن مخالف انجاميد. ظاهرا علت مرگ مشتي بوده كه حضرت موسي بر سينه ي آن فرد وارد آورده و در دم به مرگ اش انجاميده است.
از نگاه پزشكي اتفاقي كه براي آن فرد رخ داده “مرگ ناگهاني (sudden death)” بوده و اين اتفاق علل بسيار گوناگوني دارد. اما آنچه كه از”شرح حال” ذكر شده در قرآن بر مي آيد دو تشخيص بيش از ساير علل مطرح ميگردند. “سناريو” تا همين جا بيشتر بسط داده نشده -كوفته شدن مشت بر سينه ي معارض- و چيزي از سن و سوابق فرد روشن نيست. نقلي از سقوط وي و برخوردش با شئ سخت نرفته تا ما را به عللي چون خونريزي مغزي معطوف كند.
يكي از تشخيصهاي مطرح در توجيه علت مرگ وي سندرومي است بنام long QT كه دراين بيماران اختلال زمينه اي در ساختار الكتريكي قلب وجود دارد كه مشخصه ي اصلي اش طولاني شدن فاصله ي QT در نوار قلب است. اين بيماري از اختلالات هدايتي قلب بوده و بيماران ممكن است بي علامت بوده و تنها به دنبال استرس هاي شديد، دچار علائم گردند ( يكي از علل مرگ ناگهاني در بچه ها به دنبال بازيهاي خشن بزرگسالان با ايشان).
يك احتمال اين است كه استرس وارد آمده به فرد قبطي موجد تاكي آريتمي بطني و به دنبال آن تورساد- د- پوينت (torsade-de-point) شده باشد، كه نوعي اختلال در ريتم قلب بوده و از انواع آريتمي هاست. البته CPVT (catecholaminergic paroxysmal ventricular tachycardia) را نيز نبايد از نظر دور داشت. اختلالي كه در آن بدنبال فعاليت بدني شديد و آزاد شدن حجم بالايي از كاته كل آمين، بازهم فرد دچار تاكي آريتمي بطني ميگردد.
البته مساله اي را ميتوان طرح كرد كه تا حدي علل فوق را زير سوال برد. باتوجه به عدم ظهور تكنولوژي در آن زمان، احتمالا فرد مزبور بايدفعاليت بدني و ورزشي معمولي ميداشته و احتمال اينكه در ضمن فعاليتهاي بدني قبلي اين اتفاق برايش رخ داده باشد وجود داشته و نهايت بدشانسي موسي(ع) بوده كه در آن نوبت و آن مشاجره فرد مزبور علامتدار شده است. -هرچند دردستگاه قضاي الهي از چنين اتفاقات نادري خاصه براي اوليا گريز نيست- .
هر دو بيماري ذكر شده طيفي از علائم دارند و ممكن است قبطي در سابقه ي خود از نوعي سنكوپ مرتبط با فعاليت شاكي بوده، كه هم اين موضوع و هم وقوع خانوادگي حوادث مشابه درخويشاوندان نزديك وي، براي ما روشن نيست.
اما علت مطرح تري هنوز در بين است. مقتول به سبب اينكه قبل از فوت به او ضربه اي به قفسه ي سينه وارد شده قابل تقسيم بندي درگروه بيماران با ضربه بلانت (blunt trauma) به قفسه سينه مي باشد. نقطه ي مقابل اش افرادي اند كه شئ تيز به قفسه سينه شان فرورفته باشد.
صدماتي كه بعد از وارد آمدن ضربه به قفسه سينه بوجود مي آيند برحسب موضع واردآمدن ضربه و شدت آن متنوع اند،و شامل پارگي دريچه هاي قلبي،پارگي جدارحفرات، پارگي عروق كرونرو آسيب مستقيم به خود عضله ي ميوكارد مي باشند.
يك نوع خاص ازآسيب به دنبال تروماي بلانت يا غير نافذقفسه ي صدري comotio cordis نام داردكه درواقع آسيب به بافت هدايتي قلب بوده و با وقوع فيبريلاسيون بطني(VF) همراه مي باشد.اين آسيب بويژه در تصادفات رانندگي (مثلا به دنبال تصادم فرمان اتومبيل با سينه ي راننده)،يا درورزشكاران دراثر وارد آمدن ضربات مشت و لگد حين ورزش رخ مي دهد. يك علت اصلي پوشيدن لباس محافظ (safety guard) در ورزشكارن رزمي پرهيز از چنين رخدادي است هرچند اثر safety guards دراين ورزشكاران صدرصد نبوده و حتي دربرخي مطالعات بي اثر قلمداد شده اند.
آنچه بيش از همه ممكن است توجيه كننده ي مرگ قبطي درمواجه با موسي (ع) باشد،رخداد comotio cordis وفيبريلاسيون بطني بدنبال آنست كه با ساسله ي علل و شرايطي چون 1-وارد آمده تنها يك ضربه مشت،2-آنهم برقفسه سينه،3-و وقوع مرگ به فاصله ي كوتاهي از آن 44-بدون هيچ اتفاق همزمان ديگري، جوردرمي آيد.
هرچند پارگي دريچه ها،حفرات بطني و كرونر(ازهمه كمتر) نيز كماكان با قوت كمتر براي توجيه مرگ وي قابل طرح مي باشند.