تفکرآلگوریتمیک
آلگوریتمها نقشه های ذهنی گویایی هستند که با دنبال کردنشان، میتوان یک مشکل را علت یابی نمود. با مرور این نقشه ها، فرد همزمان با تشخیصهای افتراقی که در زیر- شاخه ها آورده میشوند و اقدامات تشخیصی انتخابی و رنج عددی مربوط به آزمایشات آشنا میگردد. درواقع آلگوریتمها نمونه ی بارزی هستند ،از”یادگیری بر اساس حل مساله”.
با دردست داشتن این نقشه انگار به یکباره از راه رفتن دربرهوت محفوظات دست کشیده،درجاده ی آبادی می افتیم.با دردست داشتن این نقشه تازه می فهمیم که بیماریهای مختلف از چه اهمیت تشخیصی برخوردار بوده و درعالم طب چه جایگاهی دارند. وچرا بایداز فلان بیماری هم اطلاعاتی داشت یا فلان آزمایش درکجای برخورد ما با بیمار درخواست می شودو چه مقدار عددی از آن برایمان مهم بوده،و یا درقدم بعدی برای تشخیص بیماری از کدام سو باید گام برداریم.
متاسفانه درکتب مرجع هنوز که هنوزه پای این آلگوریتمها باز نشده است. یک دلیلش شاید وجود اختلاف نظر درطراحی یک راه واحد برای رسیدن به تشخیص آن بیماری خاص باشد. به هرحال اگر برای رسیدن به تشخیص یک بیماری لازم باشد از چند طرح مختلف کمک گرفت مطرح کردن همه یابرخی از آنها منافاتی با یکدیگر ندارد.خلایی که متاسفانه درکتابهای مرجع بارز است.اما خوشبختانه با رجوع به کتب غیر مرجع میتوان تا حدزیادی آنرا مرتفع ساخت.
تقریبا برای تمام شکایات اصلی(cheif complaint) یک آلگوریتم برای اپروچ وجود دارد.یکی از حسرتهای دانشجویان دردوره آموزش پزشکی این است که ای کاش میشد ،استاد جزوه ی فشرده ی اطلاعاتی که با آن کار بالینی انجام می دهد را دراختیار ایشان بگذارد.برخی اساتید موافق اینکار نیستند:
– عقیده دارند که دانشجو با اینکار تنبل میشود
– خساست می ورزند
برخی دیگر با سخاوت تمام اینکار را انجام میدهند.و این به معنای اتمام آموزش دوره ی پزشکی بر خلاف انتظار نیست.اما بار بسیار مهمی را از دوش دانشجو برمیدارد.درعین حال اینکه بار بسیار سنگینی را هم بر دوش او میگذارد.
باری که میگذارد: اطلاعاتی که بکار دانشجو نیامده و خیلی فوق تخصصی اند و حتی اگر او این اطلاعات را کاملا از بهر باشد بازهم به دلیل نداشتن موقعیت اجرا مثل تخت بستری (به عنوان مثال)قادر به اجرای آنها نخواهد بود.
باری که بر میدارد: دانشجو با چشم باز راهی که قرار است بپیماید را می بیند و گنگ و بدون قصد گام در راه نمی گذارد.عمده ی دانشجویان به تصویرروشنی از راه و ادامه اش در دوران پزشکی نمیرسند و عمده ی مسیر را بدون شناخت می پیمایند.عمدتا تفکر دانشجویان پزشکی واگرا ست.ومتمرکز به هدف واحدی نیست.و هرچه درآموزش دروس و واحداها پیش میروند،این واگرایی بیشتر میشود.
آیا درنهایت این واگرایی به همگرایی ختم میشود؟
شاید در درصدی از دانشجویان این اتفاق بیفتد ،اما عمده ی ایشان با حجم زیادی از اطلاعات نابسامان فارغ التحصیل می گردند.و ساماندهی یا همگرایی این دانسته ها به دوران ادامه ی تحصیل موکول میگردد.
آیا واقعا راهی نیست که دانشجوی پزشکی درقدم اول(دوره ی پزشکی عمومی) با دانسته هایی معطوف به هدف و همگرا فارغ التحصیل گردد؟ وطرز تلقی یک دانشجو از طبابت به طرز تلقی یک پزشک متخصص یا فوق تخصص از پزشکی(بیمار ،روشهای اپروچ و درمان) هر چه بیشتر نزدیک گردد؟
– استفاده از کتابهای کاربردی درکنارکتب مرجع
– تالیف کتابهاب کاربردی تربا همکاری اساتید و یا اساتید و دانشجویان
– پرکردن خلاء بین دانشی که برای کار بالینی احتیاج است و کمبودهایی که درکتب مرجع وجود دارد توسط اساتید
اینها تنها چند سرتیتر برای اصلاح شرایط نامطلوب و رسیدن به مطلوب است.
ولی یک نکته درهر سه راهکار مشترک است و آن اینکه درهر سه راهکار یک نقطه مورد هدف قرار گفته وآن توجه به نقصی درکتب مرجع برای آموزش بالینی است که درجایی دیگر به آن اشاره خواهد شد. کتب ما عمدتا کتاب کار برای دانشجو نیستند که کتاب دانش نظری اندو بر اساس آنها نمیتوان بخوبی از یک دانشجو یک فرد ماهر بارآورد.متاسفانه این نقص درکتب مرجع تا رده ی فوق تخصصی ادامه داشته و انتظار اینکه درمراحل بعدی تحصیل مرتفع شود انتظاری است عبث و آرزویی که هیچگاه برآورده نخواهد شد.
تفکر آلگوریتمیک و استفاده و ترغیب به استفاده از آن و نسب آلگوریتمهای مربوط به مشکلهای شایع درهر بخش به صورت پمفلت،پوستر یا تابلو و التزام دانشجویان به پیگیری و حرکت بر اساس آن نقشه ها- نقشه هایی که اساتید از آنها سود می جویند- عملی ترین راه برای همگام و همنوا کردن هرچه سریعتر دانشجویان با اساتیدشان است.
خوشبختانه درسالهای اخیر قدمهای کوچکی دراین راه برداشته شده –مثل کارگاههای مختلفی که برای دانشجویان برگزار میگردد-،اماکافی نیست.
نهادینه کردن یک امر به تکرار و انسجامی بیش ا زاینها احتیاج دارد.مراد از مطالبی که گفته شد- تفکر آلگوریتمیک ،واگرایی وهمگرایی ..-یک چیز است.رسیدن به انضباط فکری و تادیب درنحوه ی اندیشیدن ونگریستن .انضباطی که از ترکیب دانشجو-استاد یک تیم با حرکت روبه جلو بسازد.
(ناگفته نماند که آلگوریتمها اساس فکری-رفتاری روبوتهای پزشک را نیز تشکیل می دهند.