عملکرد یک پزشک در یک تقسیم بندی ساده دو تاست:
- تشخیص
- درمان
جمله معروفی هست که می گوید تشخیص مساوی است با درمان. یعنی تشخیص که مشخص شود درمان هم مشخص می گردد. عمده تلاش فکری یک پزشک تا زمان رسیدن به تشخیص است. بعد از آن با وجود پروتکل های درمانی زحمت فکری زیادی لازم نیست.
از سنتی ترین اپروچ های کماکان کارآمد در رسیدن به تشخیص، مساله طرح کردن تشخیص های افتراقی و R/o کردن شان ( به ترتیب ) است. طرح تشخیص های افتراقی تنها اختصاص به دستگاه منطقی یک پزشک ندارد و هرکسی که بگونه ای شغلش عیب یابی یا کشف حقیقت است به چنین نظام فکری ای محتاج بوده و یا از آن بهره می گیرد.
اما تشخیص افتراقی (differential diagnosis) چیست؟
قبل از بیان تشخیص افتراقی لازم است توجه کنیم که انسان به مثابه شناساگر یا subject (در اینجا انسان = پزشک) در بررسی حقیقت هر موضوع “تصورات”ی (presentation) دارد که باید به اصطلاح منطقیون تصدیق شان (judgment) نماید.
پس از ارزیابی (processing) که پروسه تعقل را در واقع تشکیل می دهد، چهار حالت ایجاد میگردد:
-یقین: یعنی تصور و تصدیق یگانه میشوند (صددرصد)
-ظن: یعنی احتمال تصدیق بیش از رد آن است
-تردید: یعنی تصدیق و رد به یک احتمال مطرح اند
– وهم: یعنی احتمال تصدیق کمتر از احتمال رد آن است
برگردیم به مساله طرح تشخیص افتراقی:
در برخورد با یک بیمار زمانی که مجموع علائم را مثل قطعات یک پازل در کنار یکدیگر میگذاریم ممکن است به مرحله ای برسیم که برخی پازل ها غایب باشند و امکان دسترسی به آن ها را هم نداشته باشیم (مثلا یک آزمایش ویروس شناسی خاص).
درست مثل زمانی که فردی را از دور دیده و شک داریم که دقیقا کیست؟ ممکن است نوید/ حسن/ رضا/ و یا کاظم باشد.
این چهار مورد در واقع تشخیص های افتراقی ما هستند. برای رسیدن به تشخیص چه باید بکنیم؟ یا باید صبرکنید که فرد نزدیکتر گردد (درمورد بیماری: علایم بیماری واضحتر شود) یا ینکه از وسایل تشخیصی مثل دوربین جهت دیدن فرد استفاده کنیم (درپزشکی :استفاده از وسایل کمک تشخیصی مثل گرافی ،آنژیو،…) که ممکن است باز چند حالت پیش آید. یا به تشخیص قطعی برسیم و دقیقا فرد را بشناسیم که مثلا رضا است. یا با درجه پایین تر یقین مثلا بگوییم که “با احتمال بالا” این فرد رضاست. و ممکن است آن فرد از صحنه غایب شود و در نهایت هرگز با اطمینان صددرصد نتوانیم بگوییم که رضا بوده یا نه .
در تشخیص های پزشکی نیز وضع به همین منوال است و در برخی بیماری ها میتوان به تشخیص قطعی رسید و در برخی دیگر با بکارگیری بهترین روشها و امکانات حداکثر بتوان “بالا ترین احتمال تشخیصی” را مطرح کرد. مثلا برخی بیماری ها روش تشخیصی قطعی دارند. به عنوان مثال با انجام آزمایش ویروس شناسی نمونه بافتی میتوان قطعا گفت که فلان بیماری ویروسی در کار است اما در مورد بیماری ای مثل QT طولانی با پرکردن جدول score بندی مربوطه حداکثر بتوان high probability رامطرح کرد واصلا سه حالت بیشتر ندارد: high probability / middle probability / low probability
و صحبتی از تشخیص قطعی در بین نیست. شاید روزی با آمدن آزمونهای ژن شناختی مربوطه و آن هم در صورت در دسترس بودن بتوان به تشخیص قطعی رسید.
2 پاسخ
ممنون کمک خوبی بود
سلام، ممنون، خیلی عالی و کابردی، متشکرم